توی هتل «گراند ریجنسی» خبرنگارهای ایرانی مرتب و خوشپوش در تردد هستند، از ورزشگاهی به ورزشگاه دیگر. علیرغم رقابت حرفهای که برای کسب سوژه و ارسال خبر منحصربهفرد دارند، رفیقاند و همین موضوع باعث شده «تیم خبری» اعزامی کامل، منسجم و پر سوژه باشند.
در لابی هتل میز پذیرش فدراسیون قرار دارد، مسافرانی از آلمان، اسکاتلند، پاکستان و حتی بچههای خردسالی از لبنان که برای دیدن مسابقات آمدهاند با پرچم ایران عکس یادگاری میگیرند، پرچمها را به آنها هدیه میدهیم.
پنج ساعت مانده به بازی سرمشوقهایی که لباس سبز فسفری -برای تشخیص بهتر روی سکوها- پوشیدهاند با طبل و پرچم و سنج و دمام آمادهاند. از روز قبل چند جلسه مکرر در مورد نحوه تشویق، اتفاقات پیشبینی نشده، تقسیم سکوها و … گذاشتهایم. حجتالله بهمنی با پیراهن تیم ملی که پشت آن نوشته شده «All for IRAN»، «همه برای ایران» آخرین توصیهها را میکند. تجربه چند جامجهانی و جام ملتها را دارد و سعی میکند چیزی از قلم نیفتد.
اتوبوس به پارکینک ورزشگاه اجوکیشنسیتی رسید، فاصله تقریباً سه کیلومتری را با طبلهای بزرگ، ساکهای پر از پرچم و هیجان اولین بازی طی کردیم. قطر و ژاپن و استرالیا بازیهای اول را بردهاند، اولین مسابقه یک تورنمنت همیشه سخت است.
از هر ده نفری که از کنار ما رد میشوند هفت نفر پرچم فلسطین دارد، حتی راهنماهای داوطلب که مسیر را نشان میدهند سال فلسطین دارند. به ورزشگاه که نزدیک میشویم از بلندگوها صدای ترانههایی میآید که ماه قبل برای AFC فرستادیم. از جمله ترانهای با ترجیعبند «خلیج فارس من …»
از لهجهها و سوال و جوابها میفهمیم که یک اتحاد کامل به نفع فلسطین صورت گرفته. قطریها، اماراتیها، حتی سودانی و افغان و بنگلادشیهایی که مشخص است در قطر کار میکنند همه دارند برای تشویق فلسطین به ورزشگاه میآیند. برای ما که عادت داریم همه جا روی سکوها بیشتر باشیم غافلگیرکننده اما هیجانانگیز است، ایران مقابل تماشاگر بیشتر همیشه بهتر بازی میکند تا ورزشگاه سوت و کور.
دم در گروه ما را متوقف میکنند. ورود طبل و شیپور ممنوع! به عربی و انگلیسی توضیح میدهیم، ایمیل AFC در مورد کسب مجوز را نشان میدهیم، پلیس قطر قبول نمیکند. فلسطینیها فوج فوج داخل استادیوم میشوند و ما نگرانیم سکوها را از دست بدهیم.برای پیدا کردن نمایندهای از AFC چند کیلومتر درون استادیوم میچرخم. میگویند باید ایمیل مجدد بزنید! دو ساعت مانده به بازی به کجا ایمیل بزنیم؟
از تمام شیوههای چانهزنی خاورمیانهای استفاده میکنیم، آقای بهمنی در این خصوص قابلیت مذاکره بینالمللی دارد، حتی با تلفیق فارسی-عربی-انگلیسی! به زحمت دو طبل کوچک را راه میدهند.
اجوکیشنسیتی بیشتر از ۲۷ هزار تماشاگر را در خودش جا داده، ایرانیها به زحمت سه هزار نفر میشوند اما سریع سرمشوقها مستقر شدند و به سکوها نظم دادند. شعار واحد «ایران، ایران» است و «ایرانی با غیرت».
ما متمرکزتر نشستهایم، ایرانیها فوتبالیترند و هواداران فلسطین که از چند ملیت هستند جز دست زدن موقع حمله تیم فلسطین برنامهای ندارند. پلیس چوبهای سرمشوقها را میگیرد که به طبل نزنند. بچه با دست روی طبل میزنند، کاری دردآور و به شدت خستهکننده اما «تا پای جان برای ایران» .
یک دقیقه سکوت به احترام شهدای فلسطینی، ایرانیان و فلسطینیها موقع پخش سرود دو کشور به شدت همدیگر را تشویق کردند. چراغ اول را کریم انصاریفر روشن کرد. نفس راحتی کشیدیم. همه نگران پارک اتوبوس قرمز فلسطینیها بودند، ترکیب تهاجمی تیم کار را در همان نیمه اول تمام کرد، با سه گل پیش افتادیم.
وقتی فلسطین گل زد، ورزشگاه منفجر شد. پسر ده سالهای با موهای فرفری و چهره کاملاً عربی گریه میکرد، بغلش کردم. شاید اولینبار بود که خیلی از گل خوردن تیم ملی ناراحت نشدم، البته اینکه ۳-۱ جلو بودیم بیتاثیر نبود اما فلسطینیها به این گل خیلی بیشتر از ما احتیاج داشتند. شبیه یک مرهم روی زخمی عمیق بود. تسکین درد برای چند ثانیه.
بعد از گلهای شجاع خلیلزاده و مهدی قائدی، سردار در نیمه دوم گل چهارم را زد.
زوج انگلیسی که کنار ما نشسته بودند ایران را تشویق میکردند، آشکارا تحت تاثیر جوی بودند که سرمشوقهای فسفری پوش ما خلق کردند.
بازی که تمام شددر راهروهای خروجی ایرانیها بعد از یک جشن مفصل، طبل زنان فلسطین را تا مترو تشویق کردند، یک پیروزی قاطعانه در اولین گام و البته درک حال و هوای هواداران فلسطین که از زیر بمباران پی لبخندی در زمین فوتبال میگشتند.
فوتبال یک بازی برای بردن است و البته فرصتی برای نزدیکی دل ملتها به هم.این اتفاق در دیدار ایران و فلسطین رخ داد. امروز تیتر یک روزنامهای در قطر همین بود:«فلسطین قلبها را فتح و ایران تورنمنت را با قدرت آغاز کرد.»
نویسنده: احسان محمدی(قطر)