آن روزی که تیمسار باتمانقلیچ حکم رهبری ورزش کشور را بدست آورد، خود را یک سروگردن برتر از ورزشیها میدانست و با نخوت و تکبر همواره نگاهی عاقل اندر سفیه به دانش آموختگان ورزشی داشت.
سرنوشت ورزش کشور از آن روز خاکستری شد که تیمسار ها نه در یک کودتای نظامی که در یک پروژه دستوری درباری ورزش را به تصرف خود درآوردند تا بگمانشان آرامش و امنیت بخطر نیافتد، آنان با ژستی دست به کمر و با چکمه های نظامی با قلدری در پیست استادیوم امجدیه راه میرفتند و نفرتپراکنی میکردند.
آنها تماشاگران در سکوهای ورزشگاهها را همانند سربازان تحت امر پادگانها، ورزشکاران را گماشتههای خود، مربيان ورزشی را رعیت خویش و حتی برخی از آنها داوران را هم امربران بی چون و چرای خود میدانستند. البته بعضی از تیمسارها همچون حجت کاشانی بر خلاف دیگران خدمت ارزندهای به ورزش کردند.
سرنوشت سیاه ورزش نیز از زمانی رقم خورد که تیمسار ها به جای متخصصان ورزشی بر اریکه قدرت در سازمان تربیت بدنی نشستند تا نفس ها را در سینه حبس و "توهم" دانایی خود را در ورزشگاهها به نمایش گذارند. این ورزش بی صاحب بقول حافظ همیشه عروس هزار داماد بوده و صاحبان اصلی ورزش در دستگاه ورزش و کمیته ملی المپیک همواره شهروندان درجه سه محسوب شده اند تا ورزش در یک سیستم پادگانی باقی بماند.
حالا این روزها مسافران اتوبوسی که توهم دانایی دارند و به وزارت ورزش آورده شدند و هیچ تخصص ورزشی ندارند دقیقا همچون باتمانقلیچ نگاهی عاقل اندر سفیه داشته، نخوت و نفرت میپراکنند و صاحب خانه را منزوی، ورزش را مضمحل، نشاط را نابود، دانش آموختگان تربیت بدنی را مأیوس و در یک کلام سوت پایان پیشرفت ورزش را به صدا در آورده اند.
متخصصین، کارکنان و کارشناسان وزارت ورزش همچون مرغان عشق بر بام عمارت ورزش نظارهگر حضور مترصدان در ورزش هستند که آشیانه آنان را ویران و با طوفان نادانی سقف وزارت ورزش را از جا کنده اند.
مسئولان محترم کمیته ملی المپیک هم باید در رویه و روش مدیریت سنتی خود تجدید نظر کنند و از منزوی کردن کارکنان و کارشناسان کمیته المپیک بپرهیزند و راه پیشرفت و ترقی آنها را مسدود ننمایند. کارکنان کمیته ملی المپیک توان اداره کمیته المپیک را در بخشهای مختلف مدیریتی دارند و منزوی کردن آنها نه یک عمل اخلاقی است و نه اسلامی. رئیس محترم کمیته المپیک باید بدانند که آنچه کمیته المپیک خود دارد نبايد برایش زبیگانه تمنا کنند.
در وزارت ورزش آنان که فاقد صلاحیت ورزشی هستند باید برایشان غزل خداحافظی خواند، آنها هرگز با میل و تمایل خود عمارت ورزش را ترک نخواهند کرد و با رانت خواهند ماند حتی رانش زمین وزارت ورزش هم نمیتواند آنها را از ورزش دور کند عدهای در نهاد ریاست جمهوری با حمایت از آنان نمیگذارند بی صلاحیت های ورزشی عرصه ورزش را ترک کنند.
پیشنهاد می کنم که حالا که اینها در ورزش جا خوش کرده اند بياييم مکان وزارت ورزش را به جای دیگر ببریم شاید دیگر نیایند. بعضی از آنها انسانهای خوبی هستند ولی ایتالیایی ها همیشه می گویند که" پاپ" نمی تواند یک رئیس فدراسیون فوتبال خوبی باشد با همه خوبی هایش.
البته آقای دکتر کیومرث هاشمی قطعا برنامه یک خانهتکانی در وزارت ورزش را دارند و جامعه ورزش باید با حمایت از ایشان، آنهایی را که در ورزش توهم دانایی و آگاهی دارند را از ضلع جنوبی وزارت ورزش بدرقه نمایند.
نویسنده: علی افتخاری - کارشناس ورزش