شنبه بیست و نهم اردیبهشت ماه

فوتبال یا فوت...بال

لیگ برتر فوتبال به نیم فصل راه یافت اما در این مسیر نکته ای به عنوان بحث فنی دیده نشد در عوض تا بخواهید سر و صدا و حاشیه داشت.

از روز شروع تا روز پایانی نیم فصل، فقط جنگ و گریز و صدور بیانیه علیه یکدیگر و مصاحبه های تند و آتشین   به دنبال داشت.

این مسایل تاسف بار در هفته پایانی نیم فصل به نقطه جوش رسید. استعفا پشت استعفا صادر شد، نارضایتی ها فوران کرد تا شاهد استعفای گل محمدی، مورایس و قهر و ناز خمز از تراکتور باشیم.

فوتبال بیمارگونه ما دچار چالش جدیدی شد، چون پایه آن از ابتدا کج نهاده شد. بحث رعایت سقف قراردادها به میان آمد، اما عملا دیده شد که این دستورالعمل شعاری بیش نبود. کسر از امتیاز در دستور کار قرار گرفت، باز این مهم عملی نشد و دستورالعملی که نوشته شده بود پس گرفته شد.

تصمیمات غیر کارشناسی و احساساتی چنان وضعیت فوتبال را پیچیده کرد که حکایت آش شله قلمکار را به خود گرفت.

بطور کلی تصمیماتی که از سوی سردمداران فدراسیون فوتبال اتخاذ شد، فوتبال را به سمت سراشیبی هدایت کرد. اکنون چیزی به نام رضایت مندی وجود ندارد. برنده و بازنده ناراضی هستند. فوتبالی که در هیچ نقطه اش رضایت و امیدواری دیده نمی شود فوتبال نیست، بلکه فوت...بال است.

در هیچ جای دنیا این مقدار دستور العل های بدون ضمانت اجرایی  صادر نمی شود، طبیعی است که در نقطه ای به نام نیم فصل استعفا پشت استعفا فوران خواهد کرد.

درد فوتبال مشخص است و مرکز خرابی ها هم کاملا شفاف است، چرا برای رفع آن اقدامی صورت نمی گیرد، خود بخوان...

یحیی گل محمدی برای هفتمین بار دست به استعفا برد. استعفاهای مکرر او حکایت از آن دارد که در برابر خواسته های او یک نوع بی تفاوتی وجود داردیا میل به انجام درخواست وی وجود ندارد و یا کار از دست اهلش خارج است.

مورایس پرتغالی و خونسرد سپاهان دیگر خونسرد نیست و به یک مربی طغیان زده تبدیل شده است، خمز هم در تراکتور آرام و قرار ندارد. از بازیکنان ناراضی چیزی نباید گفت که اگر بازگو شود، درد آنها مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد. خلاصه آنکه در این فوتبال فقط سر صدا و حاشیه، بریز و بپاش و یکسری آدم های سودجو به نام دلال وجود دارد همین و بس.

نویسنده: اکبر عزیزی