جمعه بیست و هشتم اردیبهشت ماه
سو‌مدیریت در مادر ورزش ها؛

حفظ قهرمانانمان را بلد نیستیم!

در مناقشه پرتابگر طلایی با سرپرست دوومیدانی، آنان که شناختی از متن مسائل این رشته و ساختار ورزش ندارند بفوریت به قضاوت نشستند و رفتار و مطالبات او را با احسان حدادی مقایسه کرده و  به بی بیراهه رفتند!

در ابتدای مطلب مناسب است به یک اتفاقی اشاره کنم‌ که سالها پیش در ورزشگاه شهید شیرودی شاهد و ناظر آن بودم.

پیش از اعزام کاروان ورزشی ایران به اینچئون کره جنوبی و برای یک بازی فوتبال پیشکسوتان به اتفاق همکاران قلم ورزش وارد ورزشگاه شهید شیرودی شدیم. مسابقه فوتبال ما در زمین شماره دو برگزار می شد.

در زمین شماره یک احسان حدادی به تنهایی در حال تمرین و پرتاب دیسک بود. از مربی و مسئول تدارکات و همراه احسان هم خبری نبود.

او چند پرتاب انجام می داد و سپس این مسیر ۷۰ متری را گز می کرد و دیسک ها را برمی داشت. لحظه ای خود را تر و خشک می کرد و آبی می نوشید و دوباره پرتاب و...!

در لحظه ای که در زمین شماره دو آماده بازی شدیم تیم معمولی ما و حریف هم مسئول تدارکات داشتیم و  هم مربی و کمک مربی کنار مان بود اما‌ قهرمان جهانی و آسیایی ما تک و تنها تمرین‌ می کرد و...

به بازی های آسیایی که رسیدیم، در یک روز تمرینی شاهد تلاش پرتابگر هندی و چینی بودیم. آنها چند پرتاب انجام ‌می دادند، در حالی که مربی و ماساژور و... کنارشان بود.

به محض توقف پرتاب ها فردی که دورتر قرار داشت دیسک‌ها را جمع آوری می کرد و به ورزشکار می رساند. در روز مسابقه احسان حدادی با پرتابی فوق العاده به مدال طلا رسید.

جالب اینکه مدیران وقت ورزش کشور و رئیس فدراسیون که سراغی از احسان نمی گرفتند، برای اهدای مدال طلا پای سکو با هم مرافعه داشتند و اهدای مدال به احسان را حق خود می دانستند.

این روایت را قلمی کردم‌ تا تاکید کنم مطالبه مدال از قهرمانانمان در حالی که از کمترین امکانات برخوردار نیست، انتظار بجایی نیست.

حسین رسولی در تمرینات از نبود غذای مناسب و آب گرم و امکانات اولیه در مضیقه بود و این اعتراض را بیان می کرد.

سرپرست دوومیدانی هم تازه بر مصدر امور قرار گرفته بود و در تلاش بود تا این کمبودها را رفع و رجوع کند.

در واقع نگاه غلط به مدیریت ورزش و بی ثباتی در امور باعث این ناملایمات شد، در حالی که حق با هر دو طرف مناقشه بود.

ورزشکار با گذشت چند ماه از بازیهای آسیایی هانگژو درخواست حمایت و در اختیار گذاشتن امکانات اولیه بود تا به مسابقات بعدی فکر کند و رکورد ورودی المپیک پاریس را بدست آورد.

حرف سرپرست دوومیدانی هم خیلی بیراه نبود. او تازه وارد عرصه مدیریت شده بود و قول همکاری و رفع و رجوع مشکلات را هم داده بود.

البته باید قبول کنیم که مدیران ما نوع برخورد و حفظ قهرمانان را بلد نیستند.

بی عدالتی در ورزش، برخوردهای چکشی و منم منم کردن های بی دلیل باعث رنجش ورزشکار و قهرمان ملی می شود که نمونه آن را سالها در برخورد نامناسب با احسان حدادی دیده بودیم.

جالب اینکه رقبای حسین رسولی به داشتن مربی مبرز و ماساژور و حضور چند باره در مسابقات بین المللی می اندیشند، اما اینجا دعوا بر سر چند کفش کتانی و آب گرم و تغذیه اولیه است!!

بیراه‌ نیست اگر بگوییم ‌ورزشکاران ما با محدودیت ها و کمبود منابع مالی بخوبی آشنا هستند،‌ اما نبود آب گرم و تغذیه و کفش نباید دغدغه آنها باشد.

بروز این‌ مسائل‌پیش پا افتاده حکایت از آن دارد که مدیریت ورزش ما راهی غلط اختیار کرده و برای اصلاح ساختار آن باید بنا را از نو بسازد.

نویسنده: احمد میرزاییان