جمعه بیست و هشتم اردیبهشت ماه

آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد

از روزگاری که سازمان تربیت‌بدنی تشکیل شد یعنی اردیبهشت ۱۳۳۲ که طرح تشکیل سازمان تربیت بدنی و پیشاهنگی به تصویب رسید هرگز از نیروهای درون سازمانی بعنوان فرد اول ورزش استفاده نشده بود.

قبل از انقلاب اسلامی ششدانگ عمارت ورزش را به تیمسار‌ها سپرده بودند و ۶ فرد نظامی فرمان پرتاب توپ را در مسابقات رسمی صادر یا با دستان لرزانشان پرتاب می‌کردند. درواقع قبل از انقلاب هیچوقت کارکنان و کارشناسان سازمان تربیت‌بدنی فرصت فرماندهی در خط مقدم جبهه ورزش را نیافتند و یا به تعبیری آنان را بکار نمی‌گرفتند.

از سال ۱۳۳۲ تا بهمن ۱۳۵۷، هفت نفر در راس سازمان متولی ورزش صدارت داشتند که از این بین ۶ تیمسار و سرلشگر نظامی بر دستگاه ورزش ریاست و حکمرانی می‌کردند و تنها یک نفر غیرنظامی بود که او نیز بعدها آجودان و رییس تشریفات دربار شد.

بعضی از تیمسارها در ورزش ایران تاثیرات انکارناپذیری از خود بر جای گذاشتند و برخی از آنان نیز هیچوقت نتوانستند فرمانده خوبی برای ورزش باشند. آنان نگرشی پادگانی برای مدیریت در عرصه ورزش داشتند و هیچوقت اجازه ندادند که کارشناسان سازمان تربیت‌بدنی در راس هرم ورزش قرار گیرند.

بعد از انقلاب هم در یک فرصت کوتاه مربی‌ای که حق به گردن ورزش داشت با اندیشه‌های چپ افراطی مدتی در راس سازمان ورزش قرار گرفت و بعد از آن نیز یک فرد از نهضت ملی عهده‌دار مسئولیت تشکیلات ورزشی شد. او نیز فرصت را از فرماندهی صاحب‌خانه گرفت تا طلسم عدم استفا‌ده از اعضا سازمان ورزش بعنوان نفر اول، کماکان به قوت خو‌د باقی بماند.

بعداً هم افرادی از وزارت آموزش و پرورش، مخابرات، انرژی هسته‌ای، صنایع، مجلس، دانشگاه، راه و ترابری و…. بعنوان نفر اول ورزش کشور منصوب یا انتخاب شدند تا طلسم صدارت صاحبخانه پا برجا باشد.

همه آنها بیرون از سازمان و وزارت ورزش بودند و البته به سهم خود زحمات زیادی کشیدند.

در این برهه آنچه اهمیت والایی‌ دارد این است که نخستین دولت که در تاریخ ورزش  ایران، فردی از جمع کارکنان و کارشناسان نهاد اصلی متولی ورزش را به سرپرستی وزارتخانه منصوب کرده، دولت آقای رئیسی است و کیومرث هاشمی هم نخستین شخصی‌ست که از بدنه وزارتخانه انتخاب شده است.

صاحب‌خانه‌ای در خانه خود بر بام ورزش ایران نشسته تا ورزش ما را که نه در ادوار مجلس و نه دولت‌ها از اولویت برخوردار نمی‌باشد ‌را مدیریت نماید.

کیومرث هاشمی پله‌های ترقی  را از کارشناسی، معاونت و مدیریت در شهرستان‌ها و استان ها و مدیریت در ستاد سازمان طی نموده و از همه مهمتر ریاست کمیته ملی المپیک را عهده دار بوده است

او یکی از بهترین المپیک ها و بازی‌های آسیایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و در ریودوژانیرو و اینچئون کاروان ورزشی ایران را با سربلندی هدایت و با موفقیت به وطن برگردانید.

حالا او در چالش بازی‌های آسیایی پیش‌رو که ۵۰ روز دیگر برگزار می شود چگونه می تواند فرمانده فدراسیون‌هایی باشد که برخی از آنها بی‌برنامه و بی‌نظم هستند و به جز اندکی از آن‌ها، بقیه در حالت عادی بسر نمی‌برند. نتایج بازی های آسیایی که به تصور اکثر کارشناسان نتایج درخشانی نخواهد بود قطعا مسئولیت و عواقب آن هم به لحاظ فنی، هم اداری و خصوصاً زمان نمی تواند متوجه هاشمی باشد.

کیومرث هاشمی در وزارت ورزش، با ترکیب تیم مدیریتی موجود قطعا سرنوشتی همیشه باخت خواهد داشت و باید بداند که برای رسیدن به موفقیت، تغییرات وسیع در وزارتخانه، اجتناب‌ناپذیر و انکارناپذیر است. البته دولت نیز برای جبران عقب‌ماندگی باید پشتیبان نفر اول ورزش باشد چرا که در ابتدای دولت، جریان های مختلف انواع اقسام معاونین را بر بدنه وزارت تحمیل کردند.

در واقع در وزارت ورزش بجای همگرایی در معاونین و مدیران یک نوع واگرایی و عدم هماهنگی وجود دارد و نتیجه آن هم که برای همگان روشن و مبرهن است آنجا که بدلیل عدم تسلط معاونین ذیربط، بودجه وزارت ورزش و جوانان کاهش شدید و محسوسی داشت و همچنین سهم ورزش و جوانان در احکام برنامه پنجساله هفتم صفر و ناچیز گردید.

بنظر می‌رسد اکنون وقت حسابرسی و پاسخگویی است که چرا بجای پیشرفت در امر بودجه، اعتبارات و برنامه توسعه، وزارت ورزش پسرفت داشته است؟

کدام معاونت مسئولیت بودجه بندی و کدام معاونت مسئولیت تدوین برنامه و دفاع از کیان ورزش در ستاد تدوین برنامه هفتم دولت را داشته است؟

آیا رواست که در لایحه ارسالی دولت، سهم وزارت ورزش در بودجه کاهش و در برنامه صفر شود و اکنون ورزشیان دست به دامان مجلسیان گردند؟

حال که رییس جمهور در اقدامی هوشمندانه، بی‌نظیر و تحسین برانگیز، با انتخاب یک کارشناس خبره از بدنه ورزش که دارای سوابق مدیریت عالی ست را برای سرپرستی وزارت ورزش و جوانان انتخاب کرده است، مرحمت فرموده و با پشتیبانی قوی از وی، امکان اصلاح و بازگرداندن قطار ورزش بهریل توسعه و پیشرفت را فراهم نماید. چرا که تصمیم خوب بدون پشتیبانی، ابتر خواهد بود.

هاشمی که خود طلسم ۸۰ ساله را شکسته و از بدنه وزارت ورزش صاحب منصب شده است باید به همکاران خبره و مجرب خود بیشتر از دیگران اهمیت دهد و از کارشناسان و کارکنان کاربلد و توانمند وزارت ورزش در پست های مدیریتی مختلف استفاده کند چرا که:

سال‌ها دل طلب جام جم از ما می کرد     *  آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

نویسنده: علی افتخاری کارشناس ورزش